خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران


دستفروشي از خطه گيلان به دنبال فرهنگ‌سازي استفاده از تكنولوژي است تا به همگان بگويد كه تكنولوژي بايد در خدمت انسان باشد نه انسان در اختيار تكنولوژي.

به گزارش خبرنگار فن‌آوري اطلاعات خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، فن‌آوري اطلاعات كه شايد
طي سالهاي گذشته چندان در ايران معنايي نداشت اما امروز به صراحت مي‌توان گفت كه اين صنعت به صورت جد وارد ايران شده و در حال خدمات‌دهي به مردمان اين مرز و بوم است.
شايد بخشي از اين موضوع را مرهون همين بليت‌هاي الكترونيكي مترو و اتوبوس دانست كه مردم را با فرهنگ شهروند الكترونيكي آشنا كردند و با اطلاع‌رساني‌هاي مكرر به شكل‌گيري نوعي سمبل اجتماعي در اين حوزه منجر شدند.
در اين ميان خودپرداز بانك‌ها عليرغم اين‌كه تاريخچه‌اي نسبتا طولاني در حوزه خدمات نوين دارند اما آنچنان كه بايد تا پنج و شش سال گذشته به رسالت خود نرسيده و نتوانستند جايگاه خود را در ميان مردم پيدا كنند اما خود اين پرداخت‌كننده‌هاي الكترونيك كه شايد حدود 15 سال زمان براي اعتمادسازي صرف كردند باعث اين بوده كه اين امروز با تصاوير جالبي روبرو شويم.
تصويري كه در يك آن مفهوم واقعي شهروند الكترونيكي بودن را به رخ مردم يك شهر مي‌كشاند چيزي نبود جز اين‌كه در يك روز باراني شاهد باشيم كه چترفروشي در گوشه‌اي از پياده‌روي يكي از خيابان‌هاي بزرگ شهر شلوغ تهران، بساط كرده باشد و تمامي چترهاي خود را به حراج گذاشته باشد.
حراج نه از اين جهت كه تغييري در كارش باشد بلكه تقاضاي بالا شكست قيمت را براي رسيدن به سود بيش‌تر برايش به همراه داشته است و جذابيت كار زماني است كه مردم با ديدن هواي ابري به اين دست فروش براي خريد چتر مراجعه مي‌كردند و براي پرداخت مجبور بودند كه از كارت بانكي و از دستگاه POS يكي از بانك‌هاي خصوصي استفاده كنند.
در نگاه اول تمامي خريداران انگشت به دهان مي‌ماندند كه اين چه حركتي است اما شايد با ديدن قيمت خيره‌كننده چترها راضي به خريد مي‌شدند.
گپي با چترفروشي كه POS سيار داشت زديم و او تنها گفت من جوان امروزم و از دستگاه‌هاي الكترونيكي براي سهولت كار خودم استفاده مي‌كنم و با اين كار قصد دارم به همگان بگويم كه ديجيتالي شوند و در كسب و كارهاي خود شيوه‌هاي جديدي برگزينند حتي اگر در سطح اول سودي برايشان نداشته باشد.
وي كه از حدود دو ماه گذشته چنين كاري را شروع كرده اما به گفته خودش با استقبالي روبرو نشد معتقد است كه مردم فكر مي‌كردند كلاهبردار است اما چيزي نگذشت كه با كاهشي قيمت تا سطح خريد توجه مردم به وي جلب شد و در 25 روز اخير روزانه حدود 50 چتر به فروش رسانده است.
اين دست فروش كه با خوش رويي به گپ و گفت نشسته بود هدفش را از انجام اين كار گذراندن زندگي و معيشت عنوان كرد و درباره آرزوي خود گفت كه قصد دارد با پس‌انداز كردن در آينده صاحب مغازه‌اي الكترونيكي باشد و تمام اجناسش را با تكنولوژي‌هاي روز دنيا به فروش برساند.
اين كار كوچك اما بزرگ به قدري توجه مردم را به خود جلب كرده بود كه اكثرا بعد از خريد وي را تحسين مي‌كردند و او هم از فرصت استفاده و فعاليت‌هاي ديگرش را كه در طول فصل‌هاي مختلف انجام مي‌دهد به مردم اطلاع‌رساني مي‌كرد.